وقتي هم از جامعه ميگوييم بايد متوجه باشيم كه جامعه فقط تهران و دوروبر ما نيست و شامل تمام سرزمين پهناور ايران با شهرها و روستاهايش ميشود. از سوي ديگر اما، هركدام از ما بهعنوان شهروند، مشاهداتي از سطح جامعه داريم كه گزاره افزايش فاصله طبقاتي را تأييد ميكند. اين اتومبيلهاي 2ميليارد توماني مجلل را در خيلي از نقاط تهران ميبينيم و احتمالا اين موضوع به ذهنمان ميرسد كه مثلا 10سال پيش اينهمه خودروي گرانقيمت در خيابانها نميديديم.
در كنار اين نمايش تجمل و رفاه، شاهد حضور پرتعداد مردماني هستيم كه مشكلات اقتصادي فشار زيادي به آنها وارد كرده است. اين شامل من فيلمساز هم ميشود كه در گذشته خيلي راحتتر از امروز ميتوانستم تهيهكننده پيدا كنم و فيلم بسازم و اين كار الان دشوارتر شده است؛ همچنان كه تعدادي از دوستان سينماگر من كه اتفاقا فيلمسازان خوبي هم هستند، مشكل سرمايه براي توليد دارند. برخي از آنها سالهاست فيلمي را جلوي دوربين نبردهاند و براي گذران زندگي سراغ مشاغلي رفتهاند كه هيچ ربطي به فيلمسازي ندارد.
من اطلاع دقيقي از آمار و ارقام رسمي و كارشناسانه ندارم، ولي اين واقعيت ملموس و غيرقابل انكاري است كه بسياري از مردم در اين سالها فقيرتر شدهاند و اقليتي هم بهشدت به ثروت و مكنت رسيدهاند. خانوادههاي زيادي هستند كه پدر بهتنهايي بار سنگين هزينههاي كمرشكن را بر دوش ميكشد و فرزندان تحصيلكردهاش بيكار و خانهنشين هستند.
از طرفي قشر بسيار ثروتمندي در جامعه حضور دارند كه هر روز هم مقابل چشم مردم هستند. اگر زماني عدهاي كه وضع مالي خوبي داشتند ثروتشان را مخفي ميكردند و مثلا با پيكان رفتوآمد ميكردند حالا در روزگاري بهسر ميبريم كه فخرفروختن نسبت به ثروت و دارايي تبديل به امتياز شده، مصداقش هم اينهمه اتومبيل گرانقيمت است كه در خيابان ميتوانيد آنها را ببينيد. در همين تهران، افرادي هستند كه ماهي 50ميليون تومان به همسرشان خرجي ماهانه ميدهند. يا طرف ساعتي 100ميليون توماني به دستش ميبندد. اين 100ميليون ميتواند هزينه درمان و جراحي 5 آدم نيازمند باشد كه در حال مرگ هستند.
در حاشيه تهران كه من زياد به آنجاها رفتهام، خانوادههاي پرجمعيتي هستند كه بسياريشان هم آدمهاي زحمتكشي بهشمار ميآيند؛ از صبح تا شب تلاش ميكنند و عرق ميريزند تا فرضا ماهي 600 هزار تومان درآمد داشته باشند. خيلي از اينها روزي 16ساعت كار ميكنند. بسياريشان بيمه هم نيستند.
كارگران ساختماني هم كه از نقاط دوردست كشور براي كار به تهران ميآيند اغلبشان بيمه نيستند. بسياري از اينها حين كار با پرتشدن از ارتفاع كشته يا مصدوم و ازكارافتاده ميشوند. به هر حال تقسيم غيرعادلانه ثروت در جامعه يك واقعيت است و قطعا بخش قابلتوجهي از آن به مديريت بازميگردد. البته من خيلي نسبت به آينده بدبين نيستم. مردم نسبت به گذشته آگاهي اجتماعيشان بيشتر شده و فكر ميكنم در درازمدت، بخشي از اين مشكلات با مشاركت و آگاهي و همدلي مردم و حاكميت حل ميشود.
- نويسنده و كارگردان سينما و تلويزيون
نظر شما